مهدی (عج) ادامه حسین علیه السلام است
ایستادن امیدوارانه
قسمتي از زندگي نامه سردار شهيد عبدا... مسيحي ايسيني
قسمتي از زندگي نامه سردار شهيد عبدا… مسيحي ايسيني
شهيد عبدا… مسيحي ايسيني در اول مهرماه سال 1340 در دهستان ايسين روستاي محله نو چشم به جهان گشود. به روايت مادر شهيد، وي در ساعت 4 صبح شانزدهم ربيع الاول كه فرداي آن روز مصادف با ولادت رسول اكرم صلي ا… عليه و آله و سلم و امام جعفر صادق عليه السلام است به دنيا آمد. مادر شهيد: تا شش ماه نمي دانستم كه حامله هستم تا وقتي كه به نفس آمده بود آن وقت فهميدم كه حامله هستم. يعني به دنيا آمدن او نسبت به ديگر بچه ها فرق داشت. هنگامي كه به دنيا آمد يك نوري داشت. پدرش (محمد صالح ) كشاورز بود. تحصيلاتش: چهارم دبستان بود. مادرش (آمنه مظفري) تحصيلاتش: ششم ابتدايي بود و بعداً تا دوره دبيرستان را شبانه گذراند. تعداد افراد خانواده 7نفر كه عبدالله دوم بود.
دوران كودكي
عبدا… خيلي عزيز بود و خيلي اهل خانواده و مردم او را دوست مي داشتند. در كودكي آرام و مظلوم بود و مثل ديگر بچه ها كه زياد گريه و بي تابي مي كردند نبود. خلاصه اين بچه را از بس كه اخلاقش خوب بود، من خيلي او را دوست مي داشتم. تا اين كه به سن شش سالگي رسيد.
تحصيلات
به سن شش سالگي رسيد. او را به مدرسه فرستادم، در درس او را كمك مي كردم. از همان سن 6 سالگي گاهي نماز مي خواند تا وقتي كه نماز را خوب ياد گرفت. درسن 8 سالگي در مجالس روضه خواني شركت مي كرد و نوحه مي خواند در مراسم شبيه خواني هم شركت مي كرد. موقع رفتن به مسجد دوستان خود را نيز با خود به آنجا مي برد، تا كلاس پنجم در دبستان ايسين بود. هم كلاسي ها ومعلمان اخلاق و رفتارش خيلي راضي بودند، در ايسين مدرسه راهنمايي نبود و ما او را به مدرسه راهنمايي ساياني كنوني فرستاديم هر سال با معدل خوبي قبول مي شد. خواندن قرآن را خودم به او ياد دادم، با سن كمي كه داشت به من مي گفت: مادر جان قرآن را بايد معني آن را بداني و به خواندن ظاهري آن اكتفا نكني. هر وقت پولي نصيبش مي شد مي گفت: مادر! من پولم را به مسجد دادم،خلاصه همين طور گذشت تا به كلاس چهارم دبيرستان رسيد. در خرداد1358 ديپلم رياضي فيزيك را با معدل 89/17 گرفت.
فعاليت هاي اجتماعي وسياسي( قبل وبعد از انقلاب)
در اين دوران اوضاع ايران انقلابي بود. بعد از مدرسه به خانه نمي آمد، علت را كه از او مي پرسيديم مي گفت: به مسجد مي روم و با دوستانم درس مي خوانم. يك روز با خشم آمد و تمام عكس هاي شاه را كه در كتاب بچه ها بود پاره كرد و آنها را آتش زد. در آن روزها فعاليت زيادي داشت. پس از آن در دادگاه ويژه با مواد مخدر وارد شد. يك سال در آنجا خدمتات ارزنده اي براي دستگيري عاملان فروش مواد مخدر وهدايت آنان نمود و كارهاي زيادي را انجام داد. فعاليت هاي فرهنگي واجتماعي در مسجدابوالفضل محله پل خواجو، مسجد صاحب الزمان محله الشهداء، مسجد فاطميه( چهارراه فاطميه) وهمچنين عضو تيم هاي فوتبال شهاب وقائم در پست هافپك بود. در ورزشگاه به تبليغ احكام، اخلاق اسلامي وقرآن وجذب جوانان به دين اسلام مي پرداخت. در راهپيمايي ها وتظاهرات عليه شاه خائن شركت فعال داشت.
بعد از آن عضو سپاه شد و براي تكميل دوره ي نظامي به تهران و كرمان اعزام شد. زماني كه در سپاه بود مدت شش ماه در تهران درس ايدئولوژي خواند. هر وقت كه بيكار بود بچه ها را به خانه مي آورد و آنها را نصحيت مي كرد. بعضي از منافقان را به راه مي آورد. خود آنها بعد از شهادتش تعريف مي كردند كه ما دين نداشتيم و خدا را نمي شناختيم عبدا… ما را خداشناس كرد مدتي هم درس اخلاق مي داد. قبل از جنگ تحميلي به دليل مسئوليتي كه در سپاه داشت مهمات را از بندرعباس به بوشهر مي برد
خصوصيات اخلاقي:
ساده زيست، خدا ترس با اخلاق، پرهيزگارومتقي بود. كلمات ركيك ورفتار غير اخلاقي از ايشان سر نمي زد. دوشنبه ها و پنج شنبه ها روزه بود، هميشه با وضو بود، بيشتر با دوستانش غذا مي خورد و تنهايي غذا نمي خورد. اگر از راه دور يعني ماموريت بر مي گشت فوراً به مسجد مي رفت و درآنجا نماز مي خواند و در دعاي كميل شركت مي كرد. جايي كه كسي نبود پيش نماز شود خودش پيش نماز مي شد.
روابط اجتماعي:
روابط اجتماعي خيلي خوبي داشت. از همان دوران كودكي همه دوستش داشتند. به خانواده اقوام ودوستان حتي غريبه ها احترام مي گذاشت. جوانان مسجد صاحب الزمان(ع) محله الشهداء جذب اخلاق ورفتار او بودند.زماني كه در ستاد مبارزه با مواد مخدر، ورزشگاه( قائم وشهاب) بود جوانان زيادي را با اخلاقش وروابط اجتماعي خوبش جذب اسلام كرد. به كساني كه ضد انقلاب بودند درس اخلاق مي داد كه بعد از شهادتش مي گفتند چرا او را نشناختيم.
حضور در جبهه:
جنگ كه شروع شد، او هم مثل ديگر رزمندگان به نداي اسلام و رهبرش لبيك گفت و عازم جبهه شد. در همه عمليات ها شركت كرد از قبيل بيت المقدس، والفجر3 والفجر4 والفجر8. درحمله ي بيت المقدس شركت كرد. با ديدن شهادت دوستانش ماندن براي او گران بود و خيلي ناراحت بود. مادر بزرگ و بعضي از خويشان نذر بسته بودند كه وقتي سالم از جبهه بيايد گوسفند قرباني كنند همين كه آمد از اين كار آنها خيلي ناراحت شد، مي گفت: من عاشق خدا هستم، مي خواهم به مهماني خدا بروم چرا شما نذر مي بنديد كه من شهيد نشوم. گريه مي كرد كه چرا من سعادت شهيد شدن را ندارم. با اينكه بيشتر افراد حتي خود مسئولان با رفتن او به جبهه مخالفت مي كردند، اما او با ديدن شهيد شدن دوستان و عقب ماندن ازقافله شهيدان هر روز عطشش براي شهيد شدن بيشتر مي شد، تا اينكه اجازه دادند وبه جبهه اعزام شد، بعد از دو ماه به مرخصي آمد. بعد از ديدن خويشان به جبهه ي مريوان رفت، براي مدت سه ماه جنگيد، بعد از آن ماموريت خود را تمديد كرد با خانواده خود تماس گرفت و گفت تا شهيد نشوم بر نمي گردم. همرزمان او تعريف مي كردند كه عبدا… سهميه ي غذايي خود را كه به او مي دادند نمي خورد تا وقتي كه مطمئن مي شد به همه رسيده است.
شهادت
يكي از همرزمانش قسم مي خورد كه شب شهادت او، ما همگي گرد هم نشسته بوديم و دعا مي خوانديم. ناگهان صداي آمد عبدالله بيا عبدالله بيا دعا را ادامه داديم دوباره آن صدا شنيده شد، تا سه بار همين صدا تكرار شد. بچه ها رفتند اطراف را گشتند و كسي را نديدند. خودش گفت: من امشب شهيد مي شوم. همان شب شهادت نصيبش شد. 30/7/1362 عمليات والفجر 4بود. آن شب عمليات با موفقيت تمام شده بود. هواپيماهاي عراقي بمب باران كردند وبا تركش هايي كه به او بر خورد كرده بود دست چپ و چشم چپ او از بين رفته بود چند تركش هم به بدن و صورت او خورده بود. وبه درجه رفيع شهادت رسيد.
عبدا… با رفتاري كه از خود نشان مي داد،همه را تحت تأثير خود قرار داده بود، طوري كه ما گمان مي برديم كه او نمي ماند و شهيد مي شود. هميشه مي گفت: اگر من كشته شدم براي من گريه نكنيد، براي علي اكبر عليه السلام و امام حسين عليه السلام گريه كنيد و به همه مي گفت: دعا كنيد تا من به بدترين زجري شهيد شوم. وبه آرزويش رسيد.
گنجينه: مجموعه وصيت نامه ودست نوشته هاي سردارشهيد عبدالله مسيحي ايسيني- شهدای هرمزگان
گنجينه: مجموعه وصيت نامه ودست نوشته هاي سردارشهيد عبدالله مسيحي ايسيني)
1- آزمايش الهي
انسان در این دنیا آفریده شده است از نعمت های بی شمار الهی حداکثر استفاده را بکند تا در جهت اهداف و آرمان های والایی که خدا برای او مشخص کرده گام بردارد، تلاش کند زحمت بکشد مورد امتحان و آزمایش الهی قرار گیرد. قسمتی از وصیت نامه سردار شهید عبدا… مسیحی ايسيني
2- اطاعت وبندگي
انسان هر عمل و رفتاری که انجام می دهد چه کوچک و چه بزرگ چه ظاهر و چه مخفی همه وسیله ای است برای آن هدف اصلی که همان اطاعت و بندگی خداوند متعال است. قسمتی از وصیت نامه سردار شهید عبدا… مسیحی ايسيني
3-همه از اوست
به درجه (اطاعت و بندگی)آنهایی می رسند که خودشان را بشناسند، ارزش خود را بشناسند، عظمت خداوند باری تعالی را درک کنند تا به درجه باور قلبی و یقین برسند که همه چیز از اوست و به سوی اوست.
قسمتی از وصیت نامه سردار شهید عبدا… مسیحی ايسيني
4- خدا ناظر است
باور قلبی و یقین همه چیز از اوست باعث می شود خدا را همیشه و هر ثانیه ناظر و شاهد به راه و به رفتار خود ببینیم، از خدا غافل نشویم، و به درجه اطمینان برسیم. آن وقت است که خدا بنده ی خالصش را در بهشت جای می دهد. قسمتی از وصیت نامه سردار شهید عبدا… مسیحی ايسيني
5- درجه اطمينان
به درجه اطمینان نفس برسیم آن وقت است که خدا بنده خالصش را در بهشت جای می دهد، چون به گفته امام عزیز(امام خمینی رحمه ا… علیه) ( انسان حتی اگر بالاترین درجه معنویت هم برسد باز فکر نکند چیزی هست و به خود مغرور شود که بله این من بودم که توانستیم به این درجه برسم؛ نه بلکه خدا ما راهمیشه و همه وقت مورد آزمایش الهی قرار می دهد تا بداند که این بنده ذلیل و ضعیت چقدر غافل از خدای خود است.)
قسمتی از وصیت نامه سردار شهید عبدا… مسیحی ايسيني
6- مبارزه با نفس
…. و حالا که ما این توفیق نصیبمان شده است که به جبهه های حق علیه باطل اعزام شدیم آزمایش الهی است که آیا ما چقدر از این وسیله جهاد اصغر استفاده می کنیم تا به جهاد اکبر و مبارزه بانفس است بیشتر بپردازیم و پیروز شویم. قسمتی از وصیت نامه سردار شهید عبدا… مسیحی ايسيني
توصیه به برادران پاسدار
7- اطاعت از فرمان خدا
روحیه ایثارگری اخلاقی و اطاعت از فرمان خدا را در وجودتان حفظ کنید و چون شما تنها کسانی هستید که مستقیم زیر نظر (ولایت فقیه) هستید. قسمتی از وصیت نامه سردار شهید عبدا… مسیحی ايسيني
8- پاسداري از حريم خدا
به کوچک ترین صحبت های امام توجه داشته باشید و به عمل بگذارید خود را وابسته به امام بدانید در همه مسائل فقط به امام تکیه داشته باشید تا راه اصلی خودتان که پاسداری از خود و حدود خدا و پاسداری از خون شهداء به سروری سید الشهداء امام حسین (علیه السلام) باشید. قسمتی از وصیت نامه سردار شهید عبدا… مسیحی ايسيني
توصیه به عموم حزب ا…
9- امت واقعي امام(ره)
امام در تمام صحبت های شان به دو چیز از همه تکیه دارند و آن را رمز پیروزی می دانند که آن وحدت کلمه و تسلط بر نفس های شیطانی است اگر این دو را حفظ کنید امت واقعی امام(ره) هستید.
قسمتی از وصیت نامه سردار شهید عبدا… مسیحی ايسيني
10- مثل روز روشن
آنهایی که هنوز به این اسلام و انقلاب اعتقاد ندارند، اگر شما حتی یک ذره هم احتمال ضرر می دانید به اندازه ی همان مثالی که اگر یک بچه کوچک که ما مثلاً به حرف او اهمیت قائل نیستیم بیاید و بگوید که من دراین مکان عقرب دیده ایم شما برای آزار نرسیدن به حالتان تا توان دارید آن مکان را بازرسی می کنید که زیانی به شما نرسد و به حرف او این اندازه مطمئن هستید، حالا چرا این ضرر را در رابطه با دین و خدا نمی بینید در صورتی که آیات و نشان ها برای این مطالب مثل روز روشن است. قسمتی از وصیت نامه سردار شهید عبدا… مسیحی ايسيني
11- تحقيق در دين
بزرگانی که با یک هدف آمدند و هیچ خطایی از آن ها دیده نشد تجربیاتی که در رابطه با اعتقاد قلبی به خدا و دین کسب شده. شما اگر به خاطر همان یک قطره زقوم که اگر همین یک قطره توی دنیا بیفتد دنیا را از بین می برد. فعلاً معتقد به خدا و مکتب اسلام شوید. تمام واجبات را انجام می دادید، محرمات را ترک می کردید تا این که در رابطه با خدا و مکتب اسلام تحقیق کنید، اگر با دلیل و برهان منطقی پذیرفتید که خدا نیست و مکتب اسلام بهترین نیست در این مدت ضرر نکرده اید جز این که روح را از تمام مسائل اخلاقی پاک کرده اید و به آرامش رسیده اید. قسمتی از وصیت نامه سردار شهید عبدا… مسیحی ايسيني
12- طلب بخشش
از تمام امت حزب ا… طلب بخشش دارم چون حق الناس خیلی گناه بزرگی است و از دیگران هم بخواهید ما را ببخشند. قسمتی از وصیت نامه سردار شهید عبدا… مسیحی ايسيني
13- ياد خدا
در کارها و اعمال خودتان حتی یک ذره و یک لحظه برای غیر خدا نباشد و از یاد خدا غافل نشوید.
قسمتی از وصیت نامه سردار شهید عبدا… مسیحی ايسيني
14- در خدمت انقلاب باشيد
امام را اصلاً تنها نگذارید و همیشه در خدمت انقلاب اسلامي باشید. قسمتی از وصیت نامه سردار شهید عبدا… مسیحی ايسيني
15- تقوي ونظم درامور
به همه ی برادران و خواهران خصوصاً آن هایی که در مساجد و جاهای دیگر مشغول فعالیت هستند یادآوری می کنیم که به توصیه امام علی علیه السلام تقوی ونظم در کارها و امور دیگر را فراموش نکنند. انشاءا…
قسمتی از وصیت نامه سردار شهید عبدا… مسیحی ايسيني
16- مبارزه دروني وبيروني
« با آن ها بجنگید تا فتنه ای باقی نماند و تمام توطئه از میان برود و دین تماماً از آن خدا گردد و همه جا را احکام خداوند فراگیرد و پس از مبارزه دست برداشتید همانا خداوند به آنچه که می کنید کاملاً بیناست».
سوره انفال، آیه 39.
در تمام جبهه ها مبارزه با درون و برون شیطانی و خدمت شبانه روزی تان به اسلام و مسلمین، امیدوارم که در تمام این مبارزه ها با توکل و یاری خداوند و تلاش پیگیر خودتان ظفرمند و پیروز در آیید. انشاء ا…
نامه ای از سردار شهید عبدا… مسیحی خدمت پدر و مادر و خواهر و برادر
17- شكر گزاري
با شکر گزاری از نعمت های بی پایان خداوند باری تعالی که ما چگونه در روز حساب جوابگوی این همه نعمت ها و ارزش هایی که به این مخلوق ذلیل و ضعیف خود یعنی انسان داده، باشیم.
نامه ای از سردار شهید عبدا… مسیحی خدمت پدر و مادر و خواهر و برادر
18- توفيقات الهي
امیدوارم که خداوند این توفیق را به ما بدهد تا ازعهده این بار سنگین مسئولیت و رسالتی که بر دوش ما نهاده شده است تا حدودی بر آییم. نامه ای از سردار شهید عبدا… مسیحی خدمت پدر و مادر و خواهر و برادر
19- درود بر اهل حق
با درود و رحمت خداوند بر امام امت و درود بر رزمندگان جبهه های حق علیه باطل و آرزوی پیروزی هر چه سریعترآن ها ودرود به روان پاک شهیدان به خون خفته صدر اسلام. نامه ای از سردار شهید عبدا… مسیحی خدمت پدر و مادر و خواهر و برادر
20- سلام بر شهيدان
سلام و درود به روان پاک شهیدان به خون خفته صدر اسلام خصوصاً شهدای انقلاب اسلامی که با خون خود نهال اسلام را آبیاری می کنند که واقعاً در برابر آن ها احساس شرمندگی می کنم.
نامه ای از سردار شهید عبدا… مسیحی خدمت پدر و مادر و خواهر و برادر
21- احساس شرمندگي مي كنم
واقعاً در برابر (شهیدان) احساس شرمندگی می کنیم و چطور به خود این اجازه را بدهیم که خون این گل های پرپر را به هدر بدهیم، آن وقت چگونه می خواهیم در برابر خدای شهیدان و خود شهیدان ظاهر شویم و خودمان را یاران و اصحاب امام حسین علیه السلام که سردار این شهیدان است بدانیم.
نامه ای از سردار شهید عبدا… مسیحی خدمت پدر و مادر و خواهر و برادر
22- خداوند را ياري كنيد
چگونه می خواهیم به ناصراً ینصرنی امام حسین علیه السلام در آن زمان و ناصر ینصرنی امام خمینی رحمه ا… علیه در این زمان لبیک بگوییم و خداوند وعده داده که «ان تنصروا ینصرکم یثبت اقدامکم» سوره محمد آیه 7
(خداوند رایاری کنید تا خدا هم شما را یاری کند). نامه ای از سردار شهید عبدا… مسیحی خدمت پدر و مادر و خواهر و برادر
23- آزمايش
پدر مادر، برادر، خواهر خدای بزرگ و منان ما را در حیطه ی آزمایش قرار داده است.
نامه ای از سردار شهید عبدا… مسیحی خدمت پدر و مادر و خواهر و برادر
24- عمل به قرآن
قرآن را باید معنی آن را بدانی و (تنها) به خواندن آن اکتفا نکنید. شهید عبدا… مسیحی
25- مهماني خدا
عاشق خدا هستم، می خواهم به مهمانی خدا بروم چرا شما (خانواده) نذر می بندید که من شهید نشوم، من سعادت شهید شدن را ندارم. شهید عبدا… مسیحی
26- براي من گريه نكنيد
اگر من کشته شدم برای من گریه نکنید، برای علی اکبر علیه السلام و امام حسین علیه السلام گریه کنید و دعا کیند تا من به بدترین زجری شهید شوم. شهید عبدا… مسیحی
27- پيروي از ولايت فقيه
گوش به (فرمان) حرف امام خمینی رحمه ا… علیه بدهید چه من زنده باشم چه نباشم هر وقت امام سخنرانی می کند سخنان امام را گوش بدهید و همیشه پیش (خانواده) شهیدان مفقود الأثرا، جانباران بروید. شهید عبدا… مسیحی
28- پاسداري از خون شهداء
چطور به خود این اجازه را می دهیم که خون این گل های پرپر را به هدر بدیم، آن وقت چگونه می خواهیم خودمان را یاران و اصحاب امام حسین علیه السلام که سردار این شهیدان است بدانیم. شهید عبدا… مسیحی
29- لبيك
چگونه می خواهیم به ناصر ینصرنی امام حسین علیه السلام در آن زمان و ناصر ینصرنی امام خمینی رحمه ا… علیه در این زمان لبیک بگوئیم. شهید عبدا… مسیحی
30- تسليم در برابرخدا
واقعاً در برابر (شهیدان) احساس شرمندگی می کنم، چگونه می خواهیم در برابر خدای شهیدان و خود شهیدان ظاهر شویم و خودمان را یاران و اصحاب امام حسین علیه السلام بدانیم. شهید عبدا… مسیحی