وقتی شهید ابراهیم هادی در فتنه 88 به کمک دوستانش آمد
✅ وقتی شهید ابراهیم هادی در فتنه 88 به کمک دوستانش آمد
? ” در سال 1388 و در ایام ماجرای فتنه، یک شب اتفاق عجیبی افتاد. در عالم رویا دیدم که آقا ابراهیم با چهره ای بسیار نورانی و زیبا، روی یک تپه سر سبز ایستاده!
? بعد متوجه شدم که دو نفر از دوستان ایشان که آنها را هم میشناختم، در پائین تپه مشغول دست و پا زدن در یک باتلاق هستند! آنها میخواستند به جائی بروند، اما هرچه دست و پا میزدند بیشتر در باتلاق فرو میرفتند! ابراهیم رو به آنها کرد و فریاد زد و این آیه را خواند: اَین تَذهبون (به کجا میروید؟!) اما آنها اعتنائی نکردند! روز بعد خیلی به این ماجرا فکر کردم. این خواب چه تعبیری داشت؟! پسرم از دانشــگاه به خانه آمد. بعد با خوشحالی به سمت من آمد و گفت: مادر، یک هدیه برایت گرفته ام! بعد هم کتابی را در دست گرفت و گفت: کتاب شهید ابراهیم هادی چاپ شده … به محض اینکه عکس جلد کتاب را دیدم رنگ از صورتم پرید!
? گفتم: ببینم این کتاب رو… من دقیقًا همین صحنه روی جلد را دیشب دیده بودم! ابراهیم را درست در همین حالت دیدم! بعد مشغول مطالعه کتاب شدم. وقتی که فهمیدم خواب من رویای صادقه بوده، از طریق همسرم به یکی از بسیجیان آن سالها زنگ زدیم. از او پرسیدیم که از آن دو نفر که من در خواب دیده بودم خبری داری؟ خبعد از تحقیق فهمیدم که آن دو نفر، با همه ی سابقه جبهه و مجاهدت، از حامیان سران فتنه شده و در مقابل رهبر انقلاب موضع گیری دارند! هرچند خواب دیدن حجت شرعی نیست، اما وظیفه دانستم که با آنها تماس بگیرم و ماجرای آن خواب را تعریف کنم. خدا را شــکر، همین رویا اثربخش بود. ابراهیم، بار دیگر، هادی دوستانش شد و … “
کتاب سلام بر ابراهیم – ص 233
سالروز شهادت شهید ابراهیم هادی در کانال کمیل
کانال افسران جوان جنگ نرم
@Afsaran.ir