23 شهریور 1396
چادرت را بر سر داری…ولی با نامحرم در ارتباطی… چادرت را بر سر داری…ولی پسر نامحرم مجازی را “داداشی” خطاب میکنی… چادرت را بر سر داری…ولی حریمت را حفظ نکرده…⛔ نپوش دیگر…☝? آری نپوش… چادر مادرم… بیشتر »
نظر دهید »
23 شهریور 1396
وقتي ردپای خدا را در زندگيام پيدا كردم، ﻓﻬﻤﻴﺪﻡ میتوانم ﭘﺎﻫﺎﻳﻢ ﺭﺍ ﺍﺯ ﮔﻠﻴﻤﻢ ﺩﺭﺍﺯﺗﺮ ﻛﻨﻢ! ﻭ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪﻫﺎﻳﻢ ﺍﺯ ﻗﺪ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﺑﺎﺷﻨﺪ! حتی ﺁﺭﺯﻭﻫﺎی ﻣﺤﺎﻝ … ﻭﻗﺘﻲ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺩﻋﺎﻫﺎﻳﻢ ﺩﻳﺪﻡ… “ﺗﺮﺱ” ﺑﺮﺍﻳﻢ ﻣﻌﻨﺎﻳﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺟﺎﻳﺶ ﺭﺍ… بیشتر »
23 شهریور 1396
دلت که میگیرد از مخاطب خاصت فراری می شوی از شبکه های اجتماعی… حق داری قبل تر ها که شبیخون این شبکه ها پایه های رابطه ها را نلرزانده بود نامه می نوشتیم به هم تلفن می زدیم بحث می کردیم قهر می کردیم یک رابطه دونفره بود و بس پای دوستان دیگری وسط نبود… بیشتر »
23 شهریور 1396
شهید_چمران خدایا تو مرا در محک امتحان گداختی ، امتحانی سخت و خطرناک که همه ی نیرو هابه کار افتاد ، نه فقط با اعضا و جوارحم وارد معرکه نبرد شدم، بلکه با قلبم و روحم و ایمانم و عشقم و عرفانم ، با همه ی وجود به میدان آدم ، حتی درد و غم و سوز و گداز نیز به… بیشتر »
23 شهریور 1396
|•sraw•|: #تلنگر می گفت تا میام خونه میخوام با مادرم حرف بزنم، میگه بروسراغ درس ومشقت. یه سره سرش تو تلگرامه? برای من وقتی نداره…⏱☝️ ۱۵ سالش بود ، دوست پسر داشت… میگفت بابامم اینقدر غرق کاره که ماها فقط جنازه شو می بینیم شبا?☝️ میگفت… بیشتر »